حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 
  • ورود 

بیایید می خواهم روضه بخوانم

16 آبان 1397 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام


?ایام سوگواری نبی اکرم صلی الله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیه السلام وامام رضا علیه السلام تسلیت باد.

از امور راهگشا برای جلب نظر خاصه امام معصوم علیه السلام این است که در شب شهادت تا غروب روز شهادت آن حضرت از جانب همه انبیا و اولیای الهی صد مرتبه سوره حمد تلاوت کنید و هدیه به آن امام کنید.

در شب و روز 28 صفر شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و امام حسن مجتبی (ع) و 29 صفر شهادت امام رئوف حضرت رضا علیه السلام از کاروان و قافله خوبان و تشنگان ولایت جا نمانی

بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌

بأبي أنت و أمي و نفسي و أهلي و مالي و أسرتي یا أباالزهراء یا رسول الله

شب رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و شب یتیمی جهان اسلام است

امشب همه ی جهان اسلام عزادار و در واقع مصیبت دیده اند

از همه بیشتر ، بر تنها یادگارش زهرای مرضیه سلام الله علیها سخت بود

چون یک اُنس عجیبی بین پیغمبر صلی الله علیه و آله و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بود. فاطمه ی زهرا پنج سال داشت که مادرش را از دست داد

فاطمه برای پیغمبر هم دختری کرد و هم مادری. پیامبر اکرم خطاب به فاطمه می فرمود:اُم ابیها؛ تو مادر من هستی

فاطمه زهرا(س) با دیدن حال پیغمبر خیلی بی تابی می کرد گریه می کرد.

دختر علاقه عجیبی به پدر داره
بخصوص فاطمه زهرا(س) که از پنج سالگی مادرش رو از داده و همه زندگیش پیغمبره

اما اون لحظه ای که خیلی ناآرامی می کرد پیغمبر فاطمه(س) رو صدا کرد

دخترم بیا…

یه چیزی در گوش فاطمه(س) گفت، دیدند حال فاطمه زهرا(س) تغییر کرد… گریه اش تمام شد… چهره خوشحال

بعدا که سوال کردند… فرمود پدرم به من گفت؛ اولین کسی که از اهل بیت من به من ملحق میشه تویی دخترم…

پدرم حرف سفر می زند ای وای دلم
حرف از داغ پسر می زند ای وای دلم

یک نفر آمده در می زند ای وای دلم… خوب گوش بده… یک جوانی آمده در می زنه…

این جوان کیست که از دیدن رویش در دل
غصه داخل شده و خنده زلب شد زائل

نمیدونی بابام مریضِِ، تو بستر افتاده، اجازه نمیده کسی بیاد عیادتش

رفت دوباره در زد، برا بار دوم بی بی همون جواب رو بهش دادن

بار سوم که در زد،پیغبر فرمود: دخترم،کیه داره در میزنه؟ گفت:بابا نمیدونم، یه مرد عربیِ،میخواد شما رو ببینه

تا این حرف رو زد، پیغمبر صدا زد: دخترم بخدا، برادرم عزرائیلِ

پیغمبر میخواد به فاطمه اش بگه: ببین،عزرائیلم میخواد بیاد داخل باید از تو اجازه بگیره

اما من یه عده رو سراغ دارم اجازه که نگرفتن که هیچ تازه هیزم آوردن، اول در خونه رو آتیش زدن، هی داد میزدن میگفتن:علی بیا علی بیا بیرون

امشب از یک طرف باید برا امام حسن گریه کنیم، اما بیشترش رو باید برا غربت علی گریه کرد، از امشب به بعد دیگه امیرالمؤمنین تنها میشه، از امشب به بعد دیگه کسی جواب سلامش رو هم نمیده،همه منتظر بودن پیغمبر بره،تلافی کنند

بعد از پیغمبر هر کسی هر چه شنیده
باید بداند روضه از یک در شروع شد

امام حسن در عالم رؤیا به عبدالزهرا فرمود: چرا روضه ی مارو نمیخونی؟

عرضه داشت،آقا! من بارها روضه ی شمارو خوندم،مگه روضه ی شما تشت طلا و پاره های جگر شما نیست؟

فرمود: نه عبدالزهرا روضه ی ما اون روزی است که تو کوچه ها دستم تو دست مادر، از کوچه ها رد میشدیم

کوچه ی تنگ و دلی سنگ و….

با صد امید حامی مادر شدم ولی
سیلی زنی امید مرا نا امید کرد

بزار اینجوری برات بگم که دادت بلند شه

غریب اون کسی نیست که زائر نداره

غریب اون کسی نیست که حرم نداره

غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، آخ مادر …

یه وقت بی بی زینب سلام الله علیها وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده

روضه من همین یه جمله ست

اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم …

دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته …

کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدون ، چقدر حساس بود نسبت به حسین

میخوام دلت رو ببرم کربلا ، بعد کوچه ، امام حسن این ذکر رو می گفت:

الهی بشکنه دستِ مغیره
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد

این همیشه ورد زبون همۀ بچه های حضرت زهرا هم بود

اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی می گفت:

الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتر بچمو از من گرفتی

حسین….

حسین…

مولای غریب ما
امشب
در بین الحرمين بقیع
گهی در عزای جدش رسول الله “ص “
می گرید و
گه بر غربت عمویش حسن ” ع “

اجرک الله یا صاحب الزمان

ممنون که حوصله به خرج دادید و تحمل کردید
اشک چشماتونو حال دلتون تقدیم به غریب زمان مهدی عج یوسف زهرا و شهدای پاک و عزیزمون
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

 نظر دهید »

چرا روز میلاد پیامبر را جشن می گیریم

16 آذر 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

 پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، خاتم پيامبران (عليهم السلام)، پرونده نبوت براي هميشه مختومه شد و سلسله أنبياء (عليهم السلام) براي هميشه بسته شد

تمام أنبياء (عليهم السلام)، از حضرت آدم (عليه السلام) تا حضرت عيسي (عليه السلام)، بشارت آمدن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را به پيروان شان داده بودند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در هم چنين ايامي قدم به عرصه گيتي نهاد.

ما معتقديم كه اين ولادت در 17 ربيع الأول سال 470 ميلادي بود و برادران أهل سنت معتقدند كه در 12 ربيع الأول مي دانند. مرحوم شيخ مفيد (ره) در الإرشاد، جلد 1، صفحه 439 نسبت به روز ميلاد نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مفصل سخن گفته است. هم چنين آقاي يعقوبي از مورخان نامي اسلام، در تاريخ اليعقوبي، جلد 2، صفحه 7 در اين زمينه مفصل سخن گفته است.

در اتفاقاتي كه به هنگام ولادت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) رخ داد، چه شيعه و چه سني، مطالب زيادي نقل كرده اند و من به نمونه هايي اشاره  کردم

هرساله تمام مسلمانان چه شیعه وچه سنی درچنین ایامی جشن می گیرند اما جریان هایی انحرافی هستند که متاسفانه این عمل را بدعت می دانند که ما مختصری را بیان 

وپاسخی به انان خواهیم داد

نظر وهابيت نسبت به ميلاد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) چيست؟

الآن مي بينيد كه در سراسر كشورهاي اسلامي مانند ايران و پاكستان و افغانستان كشورهاي خليج فارس و ديگر مسلمانان در كشورهاي اروپايي و آمريكايي، ايام ميلاد نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را به عنوان ايام فرخنده و شادي جشن مي گيرند و سرود مي خوانند و پايكوبي مي كنند و كف مي زنند و اظهار شادماني مي كنند

الحق هم شايد يكي از بهترين روزهاي تاريخ بشريت باشد؛ چون كسي است كه تمام أنبياء (عليهم السلام) بشارت آمدنش را داده بودند. اين خوشحالي و اظهار شادماني مسلمانان، يك أمر فطري است و جداي از مسائل مذهبي است و انسان دوست دارد فردي را كه محبوب و برتر است، از او تجليل كند و به او احترام بگذارد و مي خواهد نام و يادش در تاريخ جاودان بماند

ولي متأسفانه وهابيت كه در حقيقت إحياءگر سنت بني أميه هستند، گفتند كه هرگونه برگزاري مراسم ميلاد براي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بدعت و شرك و كفر است. واقعاً آدم نمي داند با اين چرنديات چه كار كند!

در كتاب فتاوي اللجنة الدائمة للبحوث و الإفتاء ـ كه بزرگ ترين كتاب فقهي وهابيت است و هر كسي از هر كجاي دنيا سؤالات فقهي داشته، اين سؤالات و جواب ها را در 20 جلد جمع كرده اند و چاپ كرده اند، ـ در جلد 3، صفحه 81 صراحتاً مي گويد:

و لا يجوز الإحتفال بمولد الرسول (صلي الله عليه و سلم) و لا غيره، لأن ذلك من البدع المحدثة في الدين … و لأن الرسول (صلي الله عليه و سلم) لم يفعله و لا خلفاء الراشدين و لا غيرهم من الصحابة.

شادي و سرور براي ميلاد رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و ديگران جايز نيست. زيرا اين از بدعت هايي است كه در دين حادث شده است. … ، زيرا خود رسول الله (صلي الله عليه و سلم) اين كار را انجام نداده است و خلفاء راشدين و ديگر صحابه هم اين كار را انجام نداده اند.

اين فتوايي است كه اين آقايان داده اند. اين كتاب را در سايت هاي مختلف آورده اند.

اين آقايان با احساسات و عواطف يك و نيم ميليارد مسلمان بازي مي كنند. در حالي كه شايد در تمام كره زمين 4 ، 5 ميليون وهابي بيشتر نباشند. إن شاء الله اميدواريم كه اين باطن نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و أهل بيت (عليهم السلام) اينها را گرفتار كند و زمينه نابودي اينها را فراهم كند تا مردم از دست اينها خلاص شوند.

البته همين كه قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را نابود نكردند و از بين نبردند، جاي شكرش باقيست. گرچه چندي پيش يكي از مفتيان عربستان سعودي به نام ناصر الدين ألباني اعلام كرد كه اگر دولت عربستان سعودي مدعي توحيد است و مدعي است كه حكومتي توحيدي است، بايد اين گنبد سبزي كه بالاي قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است و اين ضريحي كه روي قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را از بين ببرد. اگر اينها ترس از مسلمانان نداشتند، تا به حال چندين بار اين قبر را ويران كرده بودند، ولي از مسلمانان مي ترسند.

در سوره اعراف كه هفتمين سوره قرآن است، در آيه 157 قرآن نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) صراحت دارد:

فَالَّذِينَ آَمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ

كساني كه به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ايمان بياورند و او را تكريم كنند و ياريش كنند.

تكريم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) چيست؟ «عَزَّرُوهُ» به چه معناست؟ اين آيه كه فقط براي مخاطبين عصر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نبود، بلكه همه مؤمنين را شامل مي شود. يكي از موارد تكريم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، همين جشن و

سرور و شادماني در ميلاد آن حضرت است.

در آيه 114 سوره مائده بني اسرائيل از حضرت عيسي (عليه السلام) تقاضا مي كنند كه از خداوند بخواه تا يك مائده آسماني براي ما نازل كند و حضرت عيسي (عليه السلام) به خداوند مي فرمايد:

أللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَ آَخِرِنَا

خداوندا! مائده اي از آسمان بر ما بفرست تا عيدي براي اول و آخر ما باشد.

عزيزان! يك مائده آسماني و يك بلدرچين و يك مرغ از آسمان مي خواهد براي بني اسرائيل بيايد و حضرت عيسي (عليه السلام) مي فرمايد كه ما اين روز را مي خواهيم براي اولين و آخرين مان عيد قرار بدهيم

آيا ولادت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از يك مائده آسماني كمتر است كه ما اين روز را به عنوان عيد قرار بدهيم؟! ما نمي دانيم قضيه چيست؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه آمده بشر را زنده و إحياء كند، اگر حضرت عيسي (عليه السلام) با دعايش يك مرده را زنده مي كرد، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بشريت را زنده كرده است. قرآن مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ

اي كساني كه ايمان آورده ايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد هنگامي كه شما را به سوي چيزي مي خواند كه مايه حيات تان است .

سوره انفال(ایه۲۴)

بشري كه از فرهنگ و تمدن خبري نداشتند و به تعبير مورخين:

تمام باسوادهاي مكه، 11 نفر بودند و كساني كه در مدينه سواد خواندن و نوشتن داشتند، 17 نفر بودند.

به تعبير گوستاو لبون:

ما خجالت مي كشيم بگوييم كه اگر تمدن اسلامي نبود، تمدن ما اروپائيان 800 سال به تأخير مي افتاد.

آن وقت اگر ما بخواهيم ميلاد اين چنين شخصي را جشن بگيريم، اين آقايان بدعت مي دانند!

 نظر دهید »

میلاد مسعود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

15 آذر 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

– اول عام الفیل / ۱۷ ربیع الاول

 آخرین پیامبر الهی از پدری به نام “عبدالله بن عبدالمطلب” و مادری به نام ” آمنه بنت وهب” دیده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منوّرش، جهان تیره و تاریک، به ویژه عربستان را روشن گردانید

پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پیش از تولد فرزندش محمد(ص)، در حالی که همسرش آمنه، به چنین فرزندی، حامله بود، به همراه سایر بازرگانان قریش، جهت سفر تجاری عازم شام گردید و در بازگشت از شام، در یثرب(مدینه منوّره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله، دو ماه و به روایتی هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد(ص) بود.

امّا آمنه، مادر گرامی رسول خدا(ص)، که به تقوا، عفت و پاکیزگی در میان بانوان قریش معروف بود، پس از تولد نور دیده‏اش حضرت محمد(ص)، چندان در این دنیای فانی زندگی نکرد. وی، دو سال و چهار ماه و به روایتی شش سال، پس از میلاد رسول خدا(ص)، در بازگشت از یثرب، در مکانی به نام “ابوا” بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد

رسول خدا(ص) پس از تولد، در کفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سید قریش مکه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیر دادن نور دیده‏اش محمد(ص)، در آغاز وی را به “ثویبه"، آزاد شده ابولهب سپرد ولی پس از مدتی وی را به “حلیمه دختر عبدالله بن حارث سعدیه” واگذار کرد. حلیمه، در ظاهر اگر چه دایه وی بود، ولی در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادری کرد

پیامبر اسلام(ص) از دوران کودکی دارای دو نام بود. یکی “محمّد” که جد بزرگوارش عبدالمطلب، برای وی برگزید و دیگری “احمد” که مادر ارجمندش آمنه، آن را انتخاب کرده بود

از امام صادق)ع( روایت شد که ابلیس، پس از رانده شدن از رحمت الهی، می‏توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهای آسمانی را گوش دهد، تا این که حضرت عیسی (ع) دیده به جهان گشود، از آن پس، ابلیس از سه آسمان فوقانی ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایین‏تر، رفت و آمد می‏کرد. ولی چون حضرت محمد(ص) به دنیا آمد، ابلیس از تمام آسمان‏ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامی شیاطین نیز با تیرهای شهاب از آسمان رانده شدند

هم چنین روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد(ص)، ایوان کسری شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بت‏های مکه سرنگون شدند؛ نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ‏ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانی ایران و مؤبدان بزرگ دربار وی، خواب‏های وحشتناکی دیدند؛ پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ کَثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکْرَهً وَ أصیلاً

گفتنی است که تاریخ نگاران و سیره نویسان شیعه و اهل سنت، با این که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و می‏گویند که آن حضرت در اوّل عام الفیل، برابر با سال 570 میلادی و در ماه ربیع الاوّل دیده به جهان گشود، ولی درباره روز تولد وی، اختلاف نظر دارند. شیعیان، معتقدند که رسول خدا(ص) در روز جمعه، مصادف با 17 ربیع الاوّل، به دنیا آمد و اهل سنت می‏گویند که تولد وی، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل بوده است.اما از این که سال تولد پیامبر(ص) را “عام الفیل” می‏نامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر)ص، یعنی در نخستین روز محرم سال 570 میلادی، فیل سواران “ابرهه” به مکه هجوم آورده و قصد نابودی کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولی با معجزه شگفت الهی سرکوب شدند.

 نظر دهید »

سه موضوع مهم اخلاقی که جامعه از فقدان آن رنج میبرد...

15 آذر 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

✅پیامبر اکرم (ص): 

سه نفر هستند که #هنگام_دیدار با خدا از هر دری که بخواهند وارد #بهشت می‌شوند:

کسی که #خوش_اخلاق باشد.

کسی که هم در #خلوت هم در حضور مردم از خدا بترسد.

کسی که #جر و #بحث را رها کند، حتی اگر حق با او باشد.

? اصول کافی ج۲ ص ۳۰۰

 

 نظر دهید »

 روایت‌هایی کوتاه و شنیدنی از  بردباری پیامبر اعظم(ص)

15 آذر 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

?رهبرانقلاب: بردباری پیامبر(ص) به این اندازه بود که چیزهایی که دیگران از شنیدنش بی‌تاب می‌شدند، در آن بزرگوار بی‌تابی به‌وجود نمی‌آورد.

?گاهی دشمنان آن بزرگوار در مکه رفتارهایی با او می‌کردند که وقتی جناب ابی‌طالب در یک مورد شنید، به قدری خشمگین شد که شمشیرش را کشید و با خدمتکار خود به آن جا رفت و همان جسارتی را که آنها با پیامبر کرده بودند، با یکایکشان انجام داد و گفت هرکدام اعتراض کنید، گردنتان را می‌زنم؛ اما پیامبر همین منظره را با بردباری تحمّل کرده بود.

?در یک مورد دیگر با ابی‌جهل گفتگو شد و ابی‌جهل اهانت سختی به پیامبر کرد؛ اما آن حضرت سکوت پیشه نمود و بردباری نشان داد.

یک نفر رفت به حمزه خبر داد که ابی‌جهل این‌طور با برادرزاده تو رفتار کرد؛ حمزه بی‌تاب شد و رفت با کمان بر سر ابی‌جهل زد و سر او را خونین کرد. بعد هم آمد و تحت تأثیر این حادثه، اسلام آورد. 

?بعد از اسلام، گاهی مسلمانان سر قضیه‌ای، از روی غفلت و یا جهالت، جمله اهانت‌آمیزی به پیامبر می‌گفتند؛ حتی یک وقت یک نفر از همسران پیامبر - جناب زینب بنت جحش که یکی از امّهات مؤمنین است - به پیامبر عرض کرد که تو پیامبری، اما عدالت نمی‌کنی! پیامبر لبخندی زد و سکوت کرد. او توقّع زنانه‌ای داشت که پیامبر آن را برآورده نکرده بود.

?گاهی بعضی افراد به مسجد می‌آمدند، پاهای خودشان را دراز می‌کردند و به پیامبر می‌گفتند ناخنهای ما را بگیر! - چون ناخن گرفتن وارد شده بود - پیامبر هم با بردباریِ تمام، این جسارت و بی‌ادبی را تحمل می‌کرد. ۱۳۷۹/۰۲/۲۳

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

حوزه علمیه خواهران باقرالعلوم 02146811686---02146826520

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخبار حوزه
  • ادبی
  • امام خمینی
  • برزخ
  • بسیج طلاب
  • بصیرت
  • بیانات آقا
  • تبلیغ
  • تربیتی
  • حجاب
  • خانواده
  • دفاع مقدس
  • دل نوشته
  • رسول اکرم
  • سیاسی
  • شهدا
  • طلبه نوشت
  • علماء
  • علمی
  • فاطمیه
  • فرهنگی
  • قرآن
  • ماه رمضان
  • محرم
  • مطلب
  • مطلب
  • معاد
  • معصومین
  • مناسبات
  • مهدویت
  • نشریه
  • نهج البلاغه
  • پژوهش

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 95
  • دیروز: 239
  • 7 روز قبل: 733
  • 1 ماه قبل: 7169
  • کل بازدیدها: 328384

کاربران آنلاین

  • نرجس خاتون محمدي
  • زفاک
  • نویسنده محمدی

رتبه

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس