حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 
  • ورود 

بیایید می خواهم روضه بخوانم

16 آبان 1397 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام


?ایام سوگواری نبی اکرم صلی الله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیه السلام وامام رضا علیه السلام تسلیت باد.

از امور راهگشا برای جلب نظر خاصه امام معصوم علیه السلام این است که در شب شهادت تا غروب روز شهادت آن حضرت از جانب همه انبیا و اولیای الهی صد مرتبه سوره حمد تلاوت کنید و هدیه به آن امام کنید.

در شب و روز 28 صفر شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و امام حسن مجتبی (ع) و 29 صفر شهادت امام رئوف حضرت رضا علیه السلام از کاروان و قافله خوبان و تشنگان ولایت جا نمانی

بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌

بأبي أنت و أمي و نفسي و أهلي و مالي و أسرتي یا أباالزهراء یا رسول الله

شب رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و شب یتیمی جهان اسلام است

امشب همه ی جهان اسلام عزادار و در واقع مصیبت دیده اند

از همه بیشتر ، بر تنها یادگارش زهرای مرضیه سلام الله علیها سخت بود

چون یک اُنس عجیبی بین پیغمبر صلی الله علیه و آله و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بود. فاطمه ی زهرا پنج سال داشت که مادرش را از دست داد

فاطمه برای پیغمبر هم دختری کرد و هم مادری. پیامبر اکرم خطاب به فاطمه می فرمود:اُم ابیها؛ تو مادر من هستی

فاطمه زهرا(س) با دیدن حال پیغمبر خیلی بی تابی می کرد گریه می کرد.

دختر علاقه عجیبی به پدر داره
بخصوص فاطمه زهرا(س) که از پنج سالگی مادرش رو از داده و همه زندگیش پیغمبره

اما اون لحظه ای که خیلی ناآرامی می کرد پیغمبر فاطمه(س) رو صدا کرد

دخترم بیا…

یه چیزی در گوش فاطمه(س) گفت، دیدند حال فاطمه زهرا(س) تغییر کرد… گریه اش تمام شد… چهره خوشحال

بعدا که سوال کردند… فرمود پدرم به من گفت؛ اولین کسی که از اهل بیت من به من ملحق میشه تویی دخترم…

پدرم حرف سفر می زند ای وای دلم
حرف از داغ پسر می زند ای وای دلم

یک نفر آمده در می زند ای وای دلم… خوب گوش بده… یک جوانی آمده در می زنه…

این جوان کیست که از دیدن رویش در دل
غصه داخل شده و خنده زلب شد زائل

نمیدونی بابام مریضِِ، تو بستر افتاده، اجازه نمیده کسی بیاد عیادتش

رفت دوباره در زد، برا بار دوم بی بی همون جواب رو بهش دادن

بار سوم که در زد،پیغبر فرمود: دخترم،کیه داره در میزنه؟ گفت:بابا نمیدونم، یه مرد عربیِ،میخواد شما رو ببینه

تا این حرف رو زد، پیغمبر صدا زد: دخترم بخدا، برادرم عزرائیلِ

پیغمبر میخواد به فاطمه اش بگه: ببین،عزرائیلم میخواد بیاد داخل باید از تو اجازه بگیره

اما من یه عده رو سراغ دارم اجازه که نگرفتن که هیچ تازه هیزم آوردن، اول در خونه رو آتیش زدن، هی داد میزدن میگفتن:علی بیا علی بیا بیرون

امشب از یک طرف باید برا امام حسن گریه کنیم، اما بیشترش رو باید برا غربت علی گریه کرد، از امشب به بعد دیگه امیرالمؤمنین تنها میشه، از امشب به بعد دیگه کسی جواب سلامش رو هم نمیده،همه منتظر بودن پیغمبر بره،تلافی کنند

بعد از پیغمبر هر کسی هر چه شنیده
باید بداند روضه از یک در شروع شد

امام حسن در عالم رؤیا به عبدالزهرا فرمود: چرا روضه ی مارو نمیخونی؟

عرضه داشت،آقا! من بارها روضه ی شمارو خوندم،مگه روضه ی شما تشت طلا و پاره های جگر شما نیست؟

فرمود: نه عبدالزهرا روضه ی ما اون روزی است که تو کوچه ها دستم تو دست مادر، از کوچه ها رد میشدیم

کوچه ی تنگ و دلی سنگ و….

با صد امید حامی مادر شدم ولی
سیلی زنی امید مرا نا امید کرد

بزار اینجوری برات بگم که دادت بلند شه

غریب اون کسی نیست که زائر نداره

غریب اون کسی نیست که حرم نداره

غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، آخ مادر …

یه وقت بی بی زینب سلام الله علیها وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده

روضه من همین یه جمله ست

اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم …

دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته …

کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدون ، چقدر حساس بود نسبت به حسین

میخوام دلت رو ببرم کربلا ، بعد کوچه ، امام حسن این ذکر رو می گفت:

الهی بشکنه دستِ مغیره
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد

این همیشه ورد زبون همۀ بچه های حضرت زهرا هم بود

اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی می گفت:

الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتر بچمو از من گرفتی

حسین….

حسین…

مولای غریب ما
امشب
در بین الحرمين بقیع
گهی در عزای جدش رسول الله “ص “
می گرید و
گه بر غربت عمویش حسن ” ع “

اجرک الله یا صاحب الزمان

ممنون که حوصله به خرج دادید و تحمل کردید
اشک چشماتونو حال دلتون تقدیم به غریب زمان مهدی عج یوسف زهرا و شهدای پاک و عزیزمون
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: معصومین, رسول اکرم لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

حوزه علمیه خواهران باقرالعلوم 02146811686---02146826520

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخبار حوزه
  • ادبی
  • امام خمینی
  • برزخ
  • بسیج طلاب
  • بصیرت
  • بیانات آقا
  • تبلیغ
  • تربیتی
  • حجاب
  • خانواده
  • دفاع مقدس
  • دل نوشته
  • رسول اکرم
  • سیاسی
  • شهدا
  • طلبه نوشت
  • علماء
  • علمی
  • فاطمیه
  • فرهنگی
  • قرآن
  • ماه رمضان
  • محرم
  • مطلب
  • مطلب
  • معاد
  • معصومین
  • مناسبات
  • مهدویت
  • نشریه
  • نهج البلاغه
  • پژوهش

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 222
  • دیروز: 239
  • 7 روز قبل: 733
  • 1 ماه قبل: 7169
  • کل بازدیدها: 328384

کاربران آنلاین

  • زفاک
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • یاضامن آهو

رتبه

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس