حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 
  • ورود 

چگونه خدایی میکند

26 دی 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

​

?گاهی خداوند #جواب_نیکی یک انسان را در یکی دو #نسل بعد به او می‌دهد

✅اگر به کسی نیکی کردی و او نیکی تو را با نیکی پاسخ نگفت و احیانا به جای نیکی بدی کرد، این سبب نشود که تو در نیکی کردن بی‌رغبت شوی و میل به نیکی کردن از تو گرفته شود، بگویی ای آقا! این دنیا یک دنیایی است! اگر هر کسی که به او خوبی می‌کنی به تو بدی کند، بهتر از این است که به کسی خوبی نکنی.

✅امکان ندارد که نیکی پاسخ نداشته باشد، منتها تو نباید انتظار داشته باشی که به هر کس که نیکی می‌کنی از همان شخص نیکی پاسخ بگیری. تو نیکی کن بدون آنکه چشم‌داشت از آن کسی که به او نیکی می‌کنی داشته باشی. بعد می‌بینی یک کسی که تو اصلا به او نیکی نکرده‌ای به تو نیکی می‌کند، یعنی پاسخی که از این باید بگیری از جای دیگر به تو می‌دهند.

✅خدا عالم را این گونه ساخته که تخم نیکی هرگز ضایع نمی‌شود. تمام دنیا یک دستگاه خودکار عجیبی است که خدای متعال ساخته است که نیکی در دنیا ضایع نمی‌شود و گاهی -در قرآن است- که خدا جواب نیکی یک انسان را در دو نسل بعد به او می‌دهد.

?آشنایی با قرآن، ج۱۱، ص۱۴۹ 

 نظر دهید »

ذخیره های انقلاب

26 دی 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

​

✔️ دیروز میهمان غیورمردان نیروی دریایی در #بندر_عباس بودیم.

دقایقی را سرافرازانه در عرشه و پاشنه ناوشکن جماران قدم زدیم. فضاهای مختلف نیروی دریایی را گشتیم. اما جایی که مرا منقلب کرد ، کنار زیر دریایی طارق بود.

شاید به ندرت پیش آمده بود از اعماق وجود برای امنیت و کسانی که دخالت در امنیت دارند خدا را شکر کنم.

زیر دریایی! و ما ادراک ما زیر دریایی! ما چه می فهمیم در فضایی تنگ و تاریک ، 15000 کیلومتر را در عمق 100 الی 400 متر زیر دریا درنوردیدن. و ما چه می فهمیم بوی 100 آلاینده تشنج آور را در این فضای آشوب زا. و ما چه می دانیم خطر هر لحظه غرق شدن به خاطر باز شدن یک پیچ! و ما چه می فهمیم تحریم پیچ و مهره های زیر دریایی را! و چه می فهمیم حبس شدن و ترکیدن در فضایی که نه می توانی شنا کنی و نجات یابی و نه می توانی چتر نجات باز کنی و فرود آیی! ما چه می فهمیم اشهد خواندن های گاه و بیگاه را و بچه های چشم انتظار را و پدران در عمق آب را. و چه می فهمیم امنیت و آرامشی که عظیمی ها از دل آب برایمان سوغات می آورند.

عظیمی از هراس زیر آب می گفت و من در دل به هراس می افتادم. به او گفتم تربت سیدالشهدا ع همراه داشته باشید. و او گفت هر آنچه فکر کنی همراه داریم!

از حقوق کم و مزایای کمتر می گفت. به او گفتم حرامخواران ، نجومی می خورند و ذخیره انقلاب می شوند ؛ ولی بدان که برای من و امثال من ، ذخیره های انقلاب شمایید.

او از ناامنی زیر دریایی و امنیت ایران می گفت و من در دل می گفتم: آن مرد که می خواست به بهانه رشد اقتصادی ، بودجه نظامی را قطع کند ، رفت!

✔️ از یگان یکم که بیرون آمدیم ، خبر پلاسکو را شنیدم و عکس های آتشنشانان را دیدم. 

و باز با خود می گفتم: ذخیره های انقلاب ، آنانند که وقت خطر ، زیر آوار بودن را بر بالای برج بودن ترجیح می دهند.

ذخیره های انقلاب را باید زیر دریاها و زیر آوارها جست ، نه در پنت هاوس!

 1 نظر

مرگ در غربت

26 دی 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

​

?در میان بنی اسرائیل جوان فاسقی بود که اهل شهر، از فسق و فجور او به تنگ آمده و از دست او به پروردگار خویش شکایت کردند. خطاب الهی به موسی رسید که آن جوان را از شهر بیرون کن که به واسطه ی او آتش قهر الهی بر اهل شهر نازل آید. موسی(ع) آن جوان را به روستای اطراف تبعید کرد. خطاب آمد که او را از آن قریه نیز بیرون کن.

?حضرت موسی(ع) هم به فرمان حق او را از آن قریه خارج کرد. آن جوان رفت به مغّاره ی کوهی که در آن نه انسان، نه حیوان و نه زراعتی بود. بعد از مدتی در آن مغّاره مریض شد. نزد او کسی نبود که از او پرستاری کند. دل شکسته شد و صورت روی خاک گذارد و عرض کرد:

پروردگارا! اگر الآن مادرم به بالین من حاضر بود، بر غربت و تنهایی من گریه می کرد و اندوهگین می شد و اگر الآن پدرم بر بالین من حاضر بود، بعد از فوتم مرا غسل می داد و کفن می کرد و به خاک می سپرد. خدایا! اگر زن و بچه ام در کنار من بودند، برایم نوحه سرایی می کردند و می گفتند:

«اللهم اغفر لولدنا الغریب الضعیف العاصی المطرود من بلد الی بلد و من قریه الی مغاره».

«بارالها! ببخش این فرزند غریب و تنهایی ما را، این بنده ی بی چاره ی گنهکار خودت را که از شهر تبعید شده و از دیاری به دیار دیگر و از قریه به مغّاره ی کوهی آواره گشته.»

بعد عرض کرد: پروردگارا! حال که بین من و ایشان جدایی افکندی، مرا از لطف و رحمت خود محروم مفرما؛ حال که قلب مرا از دوری خاندانم سوزاندی، مرا به خاطر گناهانم به آتش قهر و غضب خود مسوزان.

?در این لحظه دریای رحمت بی کران حضرت حق به جوش و خروش درآمد و خدای رئوف ملکی به صورت پدر و حوریه ای به شکل مادرش و حوریه ای دیگر به صورت همسرش و غلامانی به شکل فرزندان او فرستاد تا در کنارش نشسته، برای او گریه و ماتم سرایی کنند.

جوان به گمان این که آنها خاندان او می باشند، مسرور شد و با دلی خوش و قلبی امیدوار چشم از جهان فروبست و به عالم باقی شتافت.

? آن گاه به حضرت موسی(ع) خطاب شد که ای موسی! شخصی از دوستان ما در فلان منطقه از دنیا رفته است، برو او را خودت غسل بده، کفن نما، بر جنازه اش نماز بخوان و او را دفن کن.

?موسی(ع) به آن مکان آمد، دید همان جوانی است که او را از شهر و روستا بیرون کرده بود. از جانب حق تعالی خطاب آمد: «ای موسی! من به ناله های جانسوز او و جدایی از خاندانش ترحم کرده و به خاطر ذلت و خواری اش حوریه هایی به صورت خاندانش فرستادم تا برای او نوحه سرایی کنند.

✅ ای موسی! زمانی که #غریبی از دنیا می رود، ملائکه ی آسمان بر حال او می گریند، پس چگونه من بر حال او ترحم نکنم و حال آن که من #ارحم_الراحمین هستم.»

جامع الاخبار ج1 ص 69

 نظر دهید »

عمل عجیب و غیرمنتظره حضرت مسیح(ع) برای آموزش تواضع به علما

05 دی 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

​

?عیسی علیه السلام به حواریین گفت: «من خواهش و حاجتی دارم، اگر قول می‌دهید آن را برآورید بگویم». حواریین گفتند: «هرچه امر کنی اطاعت می‌کنیم». عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست. حواریین در خود احساس ناراحتی می‌کردند، ولی چون قول داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست. همین‌که کار به انجام رسید، حواریین گفتند: «تو معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را می‌شستیم نه تو پای ما را».

?عیسی فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را به عهده بگیرد «عالم» است. این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما درس تواضع را فرا گیرید و بعد از من که عهده‌دار تعلیم و ارشاد مردم می‌شوید راه و روش خود را تواضع و خدمت خلق قرار دهید. اساسا حکمت در زمینه تواضع رشد می‌کند نه در زمینه تکبر، همان گونه که گیاه در زمین نرم دشت می‌روید نه در زمین سخت کوهستان».

? استاد مطهری، داستان راستان، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۳

#گزیده_کتاب

با تشکر از طلبه عزیز خانم فهیمه السادات موسوی?

 1 نظر

حافظِ اندیشه‌ورز

20 مهر 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

 

کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند

واژه «اندیشه» بدون احتساب مترادفها در دیوان حافظ بالغ بر بیست بار به کار گرفته شده که عمدتاً در معانی نزدیکی چون یاد، تفکر،فکر،خیال،پرواکردن و از این قبیل است.
شاید گفته شود مراد از«اندیشه» معنای مطلق آن یا اندیشهٔ شاعرانه و یا آمیزه ای از هر دو باشد؛و ظرافتهای به کار رفته در بیت مورد اشاره هم این ظن را تقویت می کند که مقصود همان تخیل و قوت بیان و اندیشهٔ شاعرانه و تزئین کلام به صنایع و عناصر هنری کلام، است و بدیهی است که به طبع روان و خداداد حافظ و در قیاس با کلام غیر هنری، بسیار متفاوت و خلق آن نیازمند اندیشه ورزی است.
به هر روی « از رخ اندیشه نقاب گشودن» یعنی اندیشه ای پنهان را آشکار کردن و یا پیراستن اندیشه از زوائد و اضافات و رسیدن به مغز و عمق سخنی و یا حتی آراستن مفهومی به صناعات ادبی برای القا مطلوب معنی آن.
اندیشه گرچه امری انتزاعی است اما اگر بر بستر ودر قالب سخن قرار گرفت، در مرتبهٔ عقل قرار می گیرد و از عالم انتزاع خارج و در عالم عین و حس ظهور می یابد.
گرچه به گواه شواهد فراوانِ تاریخ ادبیات و پیش کشیدن موضوع تکراری نزاع عقل و عشق، ممکن برخی بر این گمان باشند که حافظ به اعتبار ظاهر برخی ابیات، سخندانی عقل ستیز است که رندانه بساط عقل را بر چیده و به جناح عشق پیوسته است و برای این تصور هم ابیاتی چون: «عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است/عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما » و یا : «عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی/ عشق داند که درین دایره سرگردانند» را به یاری گرفته باشند،اما از این مهم نباید غافل بود که به تعبیر دکتر دینانی، عشق در نظر حافظ و امثال او نه تنها نقطه مقابل عقل نیست بلکه عقل مشدّد است و در حقیقت مباینتی میان عقل و عشق نیست بلکه مراد از ستیز با عقل در این مواضع ستیز با عقل حسابگر و معادله ساز برای اکتسابات حسی و جسمی است نه عقل منشعب و متصل به عقل کلی .
شاید حافظ در بیت مورد بحث خواسته است بگوید که با نگاه عمیق به اشعارش می توان شکافتِ نکته های باریکتر از مو و اندیشه ورزی او را نظاره کرد و اهل معنا می توانند رموز عقلی و اندیشگی را که او به زیور طبع خود آراسته و در درج کلام آورده دریابند، اندیشه هایی که شاید به سبب ملاحظات زمانه ای که در آن می زیسته جز به زبان رندانه او مجال بروز نمی یافتند.

محمدجعفرمحمدزاده

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

حوزه علمیه خواهران باقرالعلوم 02146811686---02146826520

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخبار حوزه
  • ادبی
  • امام خمینی
  • برزخ
  • بسیج طلاب
  • بصیرت
  • بیانات آقا
  • تبلیغ
  • تربیتی
  • حجاب
  • خانواده
  • دفاع مقدس
  • دل نوشته
  • رسول اکرم
  • سیاسی
  • شهدا
  • طلبه نوشت
  • علماء
  • علمی
  • فاطمیه
  • فرهنگی
  • قرآن
  • ماه رمضان
  • محرم
  • مطلب
  • مطلب
  • معاد
  • معصومین
  • مناسبات
  • مهدویت
  • نشریه
  • نهج البلاغه
  • پژوهش

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 107
  • دیروز: 225
  • 7 روز قبل: 1637
  • 1 ماه قبل: 7899
  • کل بازدیدها: 340766

کاربران آنلاین

  • نورفشان

رتبه

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس