حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

دیدار با خانواده شهیدان علی عسگری با حضور  مدیر حوزه علمیه باقرالعلوم (ع) ،سرکارخانم سلیمان پور ،مسئول فرهنگی بسیج جامعه زنان، و رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان قدس انجام شد.

به گزارش روابط عمومی حوزه : مادران و همسران شهدا، گوهرهای گران بهایی هستند که گنج هایی از فرزندان و همسران شهید خود در سینه دارند. مادرانی که جوانان خود را در راه جوان سید الشهدا(ع) فدا می کنند. به همین منظور دیداری همراه با خانواده شهیدان علی عسگری با حضور مسئول فرهنگی بسیج جامعه زنان، رییس حوزه علمیه خواهران و رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان قدس انجام شد.
مادر شهید محمدرضا علی عسگری با چهره ای نورانی و مهربان که همراه دخترش، همسر شهید محمد علی عسگری زندگی می کند، در ارتباط با خصوصیات شهید محمد رضا علی عسگری اظهار داشت: پسر جوان ۲۰ ساله ام را با آغوش باز در راه اسلام، وطن و ناموس، به فرمان امام خمینی(ره) سپردم و محمدرضا در منطقه سومار شهید شد.
چه لذتی بالاتر از اینکه فرزندت را در راه خدا بدهی
مادر شهید در ارتباط با اینکه آیا دلتنگی فرزند خود می شود، گفت: مگر می شود که مادری دلتنگ فرزندش نباشد، اما من جوانم را در راه رشیدترین جوان کربلا، علی اکبر حسین داده ام و چه لذتی بالاتر از اینکه عاشقانه فرزندت را در راه خدا بدهی.
وی از خاطرات فرزندش و اینکه چگونه در مبارزات قبل از انقلاب و دوران بهبوهه پیروزی انقلاب فعالیت می کرد، می گفت و ادامه داد: در دوران جنگ تحمیلی وقتی فرزندم برای یکی دو روز خانه می آمد به او می‌گفتم چرا آمدی و استراحت می‌کنی و یا وقتی اوایل به جبهه می رفت و در خانواده مان نیز در آن زمان شهید زیاد داده بودیم، پدرش کمی دلتنگی می کرد و شب بعد از راهی شدن در بستر او بالش ها را طوری در بستر او می گذاشتم که پدرش متوجه نشود که او در رختخواب نیست و در هنگام صبح متوجه می شد و خنده ای به چهره می آورد و خدا را شکر می کرد.
پس از شهادتم “انا لله و انا الیه راجعون” بگویید
مادر شهید می‌گفت: فرزندم سفارش به صبر می کرد و می گفت: مبادا پس از شهادت من گریه و زاری کنید و فقط بگویید “انالله و انا الیه راجعون”.
مادر شهید محمدرضا، بالاترین ثروت یعنی گذشت و ایثار را در وجود دخترش نیز به ارث نهاده بود و دختر او نیز همسر شهید محمد علی عسگری بود. شهید محمد علی عسگری در زمان شهادت ۴ فرزند، ۳ پسر و بک دختر داشت و آخرین فرزندشان در زمان شهادت پدر یک ساله بود.
همسر شهید محمد علی عسگری که همسرش در عملیات کربلای یک در آزادسازی مهران شهید شده بود، در محضر مادر شهیدان به رعایت احترام و حیا از خاطرات همسرش کمتر صحبت کرد و گفت: خاطره های بسیاری با همسرم داریم که در مجالس اهل بیت گفته می شود.
وقتی از همسر شهید وصیت نامه ای درخواست کردیم، بی درنگ آن را آورد و گفت: مهمترین توصیه شهید ولایت مداری و توصیه به نماز و رفتار فاطمی و صبر زینب وار بود.

مورخ 97/12/14 اولین نمایشگاه فرهنگی شهرستان قدس با حضور ارگان های مختلف از جمله حوزه علمیه باقرالعلوم (ع) یادبود شهید قربانی با حضور امام جمعه ،فرماندار ،اعضای شورای اسلامی و مسئولان شهری در مصلی شهرستان قدس افتتاح شد 

جوکار امام جمعه شهرستان در افتتاح این نمایشگاه گفت :هفته فرهنگی باید نماد فرهنگ و آداب و رسوم مردم آن منطقه باشد و در شهرستان قدس هم مانند سایر شهرهای کشور هفته ای به نام هفته فرهنگی همراه با یاد بود شهید است که یک امتیاز و برندی برای شهرستان محسوب می شود.
امام جمعه بیان کرد: باید در این هفته از ظرفیت‌های مردم استفاده و دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای مردم به نمایش گذاشته شود تا نسل جوان، نوجوان و کودک با مسائل فرهنگی و آداب و رسوم محلی و منطقه ای و ایرانی اسلامی بیشتر آشنا شوند. نمایشگاهی که به همت ستاد فرهنگی دایر شده، نمادی از وحدت، همدلی، صفا و صمیمیت ارگان ها و دستگاه های فعال فرهنگی و اجتماعی در سطح شهرستان است.
حجت الاسلام و المسلمین جوکار، تصریح کرد: برای استقبال با شکوه تر از این نمایشگاه ها در سطح شهر باید برنامه ریزی بیشتری در جهت شناساندن جاذبه ها و توانمندی‌های برجسته آن صورت گیرد.

حوزه علمیه باقرالعلوم (ع) نیز با وجود سه غرفه تصمیم دارد تا برنامه های مختلفی را در نمایشگاه اجرا کند .

تشکیل غرفه کودک و اجرای برنامه های شاد و هدفمند برای کودکان ،مشاوره مذهبی و خانوادگی و پاسخگویی به احکام به شهروندان و پخش کلیپ و سخنرانی ،نمایش دستاورد های پژوهشی حوزه و … از برنامه های حوزه باقرالعلوم (ع) می باشد .

همزمان با سالروز وفات حضرت ام البنین و تکریم مادران شهید مدیر حوزه علمیه باقر العلوم (ع)سرکار خانم سلیمان پور با خانواده شهید والامقام ولی الله رمضانی دیدار و گفتگو کرد 

در این دیدار  رئیس اداره کتابخانه های عمومی ،کتابداران ،مسئول بسیج واحد خواهران ،مسئول ستاد خواهران در نماز جمعه و کارشناس بنیاد شهید شهرستان نیز حضور داشتند 

آیین بزرگداشت شهدای والا مقام شهرستان قدس با عنوان یادواره ابرار 

هشتمین یاد واره شهدای شهر قدس با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای علی اکبری ،امام جمعه موقت تهران و روایتگری حجت الاسلام جلالیان و حضور قاری بین الملل محمد جواد حسینی در سالن فرهنگ و هنر باغ ملی  شهر قدس برگزار شد .

این یادواره مورخ 97/11/14به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب و با حضور خانواده شهدا برگزار و همزمان پیکر دو شهید گمنام نیز تشیع شد .

در این مراسم سرکار خانم سلیمان پور مدیر و جمعی از طلاب حوزه علمیه باقرالعلوم (ع)حضور داشتند.اجرای توانمند گروه سرود و تئاتر انقلابی (اسراء)از برنامه های ویژه این یادواره زیبا بود .

شهید مرتضی حسین پور شلمانی معروف به «حسین قمی» متولد 30شهریور سال 64بود.سال83 وارد سپاه شد.در سال92با شروع فتنه در سوریه،وارد منطقه شد و مسئولیتهای مختلفی به عهده گرفت.او همان سال یکی از فرماندهان قرارگاه حیدریون شد.چندباری مجروح شد ولی خانواده اش مطلع نبودند.

جز اولین افرادی بود که با حاج قاسم در پدافند بغداد و سامرا مشارکت داشت.

وقتی کسی فرمانده محور است،باید بالای سر نیروهایش باشد.وقتی کسی فرمانده دسته هم میشود همینطور باید بالای سر نیرو باشد ولی حسین فرمانده عملیات بود.حسین فرمانده آن پایگاهی نبود که حججی در آن بوده است.حسین فرمانده تمام آن هفت هشت پایگاهی بود که در مناطق مختلف عراق و سوریه وجود داشت.تمام اینها زیر نظر «حسین» بودند.با این وجود حسین می گوید:«من امشب پیش این بچه ها می خوابم ».در آن پایگاه 14 ایرانی وجود داشت(شهید حسین قمی،شهید محمد تاج بخش،شهید محسن حججی و 11 ایرانی دیگر که همه زنده ماندند.اما آنروز چه اتفاقی افتاد؟

نزدیک صبح حدود ساعت 5 یک ماشین انتحاری وارد پایگاه میشود و منفجر می شود و چندین نفر تلفات می گیرد.در همان انفجار اول شهید حججی مجروح می شود.حسین با توجه به سوابق فرماندهی اش و تجربه ایی که داشت،همه را از چادر خارج می کند.به گفته همرزم شهید حسین قمی در آن صحنه،همه فکر می کنند که محسن حججی شهید شده است در صورتیکه بر اثر جراحات بی هوش شده است.

حسین به اندازه دو خاکریز نیروها را عقب می آورد،تا کمترین تلفات را بدهد و بیشترین تلفات را بگیرد.در این منطقه130 نیروی عراقی بودند که حسین 86 نفر آنها را نجات داد.

بعد از مدتی درگیری،ماشین انتحاری دوم وارد می شود.با انفجار دوم محسن حججی به هوش می آید و محسن را اسیر میکنند.

درگیری تا ساعت 7 یا 8 صبح ادامه داشت.ترکشی به حسین می خورد و مجروح می شود.چون هیچ ماشین و وسیله امدادی نبوده و همه منفجر شده بودند،خونریزی شدت گرفته و وارد ریه او می شود،ولی در همان شرایط هم بچه ها را فرماندهی و سازماندهی می کرد.مثلاً میگفت :« برو به نیروها بگو تیرها را مدیریت کنند و هدر ندهند».چند بار از حال می رود و به هوش می آید.همه نیروها مستأصل که حسین چکار کنیم؟حسین می گوید:« صبح شده و آفتاب زده است.اینها می روند،نگران نباشید».واقعاً خیلی زود داعشی ها می روند.

از همان مجروحیت و خونریزی،حسین هم به شهادت می رسد.

به گفته همرزم شهید : اگر حسین نبود قاطعانه می گویم  تمام 130 نفر شهید می شدند و به جای یک محسن حججی،11 ایرانی دیگر را مانند شهید حججی با قساوت سر می بریدند.

شادی روح شهدا صلوات…