حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 
  • ورود 

"ز" مثل زلزله

24 آبان 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

 

سلام زلزله

دیشب که آمدی

من ولیلا و حمید را در خواب بردی

نمی دانم دفتر مشقم را از زیر آورا پیدا می کنند یا نه 

تو به خانم معلم بگو که تکلیفم را نوشته بودم 

راستی بقیه آدم ها هم ، تکلیف شان را انجام داده اند ؟

دیشب حمید هم که قول داده بود کمتر شلوغی کند دیگر ساکت شد

ساکتِ ساکت ، برای همیشه 

همه سنگ ها و کلوخ هایی که پدر بنام سقف بر سرمان انباشته بود ، 

پیکرهای کوچک مان را در هم کوبید و …

حمید نگران ترس لیلا از تاریکی بود و می گفت نترس آبجی من هستم 

ولی بعد از مدتی ، دیگر نه حمید بود و نه لیلا و نه من 

می دانی زلزله ، ما که رفتیم 

ولی روح کوچکمان دید که خیلی ها آمدند

هم آنهایی که هیچ گاه در روستایمان ندیده بودیم شان

لودر هم آورند ، با کلی کمپوت شیرین و بسته های غذا

ولی ما دیگه نبودیم ، 

اگر هم بودیم که با دهان پر از خاک … بگذریم 

لودر که می دانی چیست

همان ماشینی که در شهر ها برای ساخت خانه

از آن استفاده می کنند

ودر روستا ها ، برای برداشتن آوار از سر مردم 

مصاحبه هم کردند که قرار است وام بدهند

و دستور داده اند خیلی خیلی خیلی سریع باشد

همان وامی که به دلیل نبودن ضامن برای پدر

برای دادن نصف آن نیز ، هرگز موافقت نکردند 

کاش قبل از آمدن تو ، وام را داده بودند

تا پدر خانه بهتری برایمان بسازد

تا پدر مجبور نباشد هی با گل و سنگ سقف را بپوشاند

وای پدر ، چقدر سنگین کرده بودی ، این آوار را

نمی دانم زلزله

شاید برای دادن وام پدر ، به پادرمیانی تو احتیاج داشتند

می دانی زلزله

با آمدن تو ، روستای ما را شناختند

می گویند کمک به زلزله زدگان ثواب دارد ، درست

ولی مگر کمک به روستاییان برای زندگی بهتر ، ثواب ندارد؟

راستی چرا برخی آدم ها برای بیدار شدن و لرزیدن قلب شان به ۷/۳  ریشتر لرزه احتیاج دارند ؟

می دانی زلزله به چه فکر می کنم

به روستای بعدی ، ثواب بعدی ، درمانگاه بعدی و دستورات بعدی

و به زنده های لودر و همدلی  ندیده

به پدرهای روستاهای دیگر که با تنگدستی ،

 آوارهای بعدی را تکه ، تکه ، تکه بر سقف خراب خود می چینند

تا روزی مریم و لیلا و حمیدشان را از زیر آن بردارند

دلم برای لیلا و حمید و مریم های روستاهای بعدی می سوزد

می دانی زلزله

ما که رفتیم

ولی خدا کند روزی بنویسند :

” ز” مثل ” زندگی”

 نظر دهید »

شعر توسل به امام زمان در اربعین

18 آبان 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

?

?ای چله نشین غم دلدار کجایی
با سوز دل و دیده ی خونبار کجایی

?هر صبح و مسا سرخی اشکت شده پیدا
ای گریه کن ماتم دلدار کجایی

?ای یار سفر کرده به صحرای جدایی
آیا نشده نوبت دیدار کجایی

?جمعی به تو مشغول و تو مشغول خدایی
ای جلوه گه حضرت دادار کجایی

?در خیمه ی اندوه بیا یوسف زهرا
ای صاحب این جمع عزادار کجایی

?ما گوشه نشین خیمه گاه اربعینیم
ای زائر سرخ حرم یار کجایی

?زینب ز سفر آمده با قافله عشق
ای گریه کن قافله سالار کجایی

 نظر دهید »

نعمت پرجمعیت بودن

28 مهر 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

 

 

? تحلیلی بی نظیر از علامه طباطبایی


? [اشاره به اينكه ازدياد نسل از نعمت‏هاى الهى و از پايه‏ هاى تكامل بشر است‏]

” وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ”

- اين دو جمله در حقيقت موعظه و نصيحت در باره امتثال اوامر و نواهى قبلى است. در جمله اول مردم را به ياد يكى از نعمت‏هاى بزرگ خدا مى ‏اندازد، و آن مساله ازدياد نسل است براى اينكه انسان بر خلاف ساير انواع حيوانات زندگيش اجتماعى است، و آن كمالاتى كه براى اين نوع ميسر و متوقع است و خلاصه، سعادت عاليه ‏اى كه انسان را از ساير انواع حيوانات متمايز مى‏ كند و حساب او را از آنها جدا مى‏ سازد اقتضاء مى‏ كند كه اين موجود داراى ادوات و قواى مختلف و تركيبات وجودى خاصى بوده باشد كه با داشتن آن نمى ‏تواند مانند ساير حيوانات بطور انفرادى زندگى نموده و همه حوائج ضرورى خود را تامين نمايد، بلكه ناگزير است از اينكه در تحصيل خوراك، پوشاك، مسكن، همسر و ساير حوائج با ساير افراد تشريك مساعى نموده و همه با كمك فكرى و عملى يكديگر حوائج خود را تامين نمايند.

پر واضح است كه براى چنين موجودى كثرت افراد، نعمت بسيار بزرگى است، زيرا هر چه بر عدد افراد اجتماعش افزوده شود نيروى اجتماعيش بيشتر و فكر و اراده و عمل آن قوى‏ تر مى‏ گردد و به دقايق بيشتر و باريك‏ترى از حوائج پى برده در حل مشكلات و تسخير قواى طبيعت راه‏ حل ‏هاى دقيق‏ترى را پيدا مى ‏كند.

روى اين حساب مساله ازدياد نسل و اينكه عدد افراد بشر به تدريج رو به فزونى مى‏ گذارد خود يكى از نعمت‏هاى الهى و از پايه ‏ها و اركان تكامل بشر است.

? آرى، هيچ وقت يك ملت چند هزار نفرى نيروى جنگى و استقلال سياسى و اقتصادى و قدرت علمى و ارادى و عملى ملت چندين ميليونى را ندارد.

? ترجمه تفسير الميزان، ج‏8، ص: 238

 نظر دهید »

تجارب طلبگی

24 مهر 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

 

 


حوزه مکان مقدسی است، اگر با چشم دل بنگری ملایک را خواهی دید که بال زیر پای طالبان علم گسترده اند"«إنّ الملائکة لتضعُ أجنحَتَها لطالب العلم»"، در این مکان با گوش جسم قال باقر و قال صادق می شنوی و چشم جانت به حقیقت آفرینش باز خواهد شد، در حوزه می توانی پا بر روی اولین پله ی نردبانی بگذاری که تا عرش می رسد و مفتخر به همنشینی خوبان شوی و بقول سعدی “رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند”

اما به شرطه ها و شروطه ها!

درشرط اول یک اصل از درس منطق که سال سوم میخوانی را باید خوب بدانی: “اجتماع ضدین محال است” ، یعنی نمی توان هم طالب علم و معرفت بود هم آلوده به گناهان ریز و درشت، این دو با هم جمع نمی شوند که اگر شوند تباه خواهی شد!
در حوزه نه اکسیری هست نه معجزه ای رخ خواهد داد که هر کس در آن داخل شود آیت اله بهجت و بانو امین خارج شود! باید مجاهد باشی و جهاد اکبر کنی تا لابلای فقه و فلسفه و مصطلحات، از معنویات و تهذیب غافل نمانی که اگر تنها به انتظار معجزه مشغول درس باشی صادق شیرازی فارغ التحصیل خواهی شد! همانطور که امام خمینی(ره) می فرمایند: “تحصیل علم اگر همراه با تهذیب نباشد، حجاب است بالاخص علوم دینی.”
پرواضح است باید به طریق اولی متخلق به اخلاق باشی، نمی توان در زندگی این و آن سرک بکشی و برای مردم آیه “ولاتجسسوا” را شرح دهی یا با زبانت دل طلبه ی همکلاسی را بدرد آوری و آیه “ویل لکل همزه لمزه” را برای عوام تفسیر کنی!
نکند مدرک سطح 2 بدست به خودت آیی که"جز قلب تیره هیچ نشد و حاصل و هنوز/ باطل در این خیال که اکسیر می کنند”

شرط دوم آنست که مودب به آداب درس خواندن حوزوی باشی ، “پیش مطالعه، خواندن درس ارایه شده و مباحثه” این روش تحصیل علم طلاب از قدیم الایام است که امروز مغفول مانده و متروک! و متد آموزشی نوین در دانشگاه های خارج است!
از زمانی که بین طلاب درس خواندن درشب امتحان و حفظ و صرفا کسب نمره باب شد، بابِ نظریه پردازی و تولید علم و ملاصدرا و شهید صدرشدن ها بسته شد!
مخلص کلام خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج!
پ.ن شرط دوم: طلاب جدیدالورود اوصیکم به ادبیات عرب(صرف و نحو)

شرط سوم “حرکت” است، وقتی رِدای طلبگی بر دوش کشیدی سرباز امام زمان(عج) شده ای پس باید راه را برای سردارت هموار کنی و نکند با وجود طلاب با داعیه ی سربازی امام اینگونه باشد:"هر کجا سلطان بود دورش سپاه و لشگر است/ پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشگر است؟؟؟”
اگر زبان گویا و لینی داری مبلغ باشی اگر قلم شیوایی داری پرده های حجاب را با قلمت بدری یا زکات علمت را با نشرش بدهی باید جهانی و فرامرزی عمل کنی و در این راه به هر چه بدان نیاز داری (آموختن زبان و فعالیت در فضای مجازی و…) مجهز شوی.
خود را بی نیاز از شرط سوم ندان چرا که سلمان ها در حالی که کافر بودند حرکتشان آن ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالیکه با رسول بودند رکودِشان آن ها را به کفر پیوند زد!

پ.ن: هر که شد محرم دل در حرم یار بماند.



 3 نظر

گنجشک با خدا قهر بود……

24 مهر 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام


روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت می آید من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد


سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست فرشتگان چشم به لب هایش دوختند گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست


گنجشک گفت لانه کوچکی داشتم آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام تو همان را هم از من گرفتی این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست


سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند خدا گفت ماری در راه لانه ات بود باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند آن گاه تو از کمین مار پر گشودی


خیره در خدائیِ خدا مانده بود خدا گفت و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود ناگاه چیزی درونش فرو ریخت …


های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد …


آری و اين مثال انسان هايي مثل ماست كه نادانسته كافر ميشويم وبهرچیزی نمی رسیم باخداقهرمی کنیم واول ازهمه هم نمازخوندن روترک می کنیم
خدايا!
از جهل و ناداني در امانمان دار!

تبرایی, [۱۳.۱۰.۱۷ ۲۲:۴۸]
ای دوست ! ما خفتگانى هستيم كه در بستر غفلت و بى خبرى آرميده ايم . دنيا و زندگانى آن ، در گذر و آخرت و حيات جاويد آن در پيش است . ليكن با اين حال مردم به دنيا عشق مى ورزند و روز سختى را كه در پيش ‍ دارند به باد غفلت و فراموشى مى سپارند. روزى عبوس و دردناك ،روزى كه شر دامنگير همه است .

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

حوزه علمیه خواهران باقرالعلوم 02146811686---02146826520

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخبار حوزه
  • ادبی
  • امام خمینی
  • برزخ
  • بسیج طلاب
  • بصیرت
  • بیانات آقا
  • تبلیغ
  • تربیتی
  • حجاب
  • خانواده
  • دفاع مقدس
  • دل نوشته
  • رسول اکرم
  • سیاسی
  • شهدا
  • طلبه نوشت
  • علماء
  • علمی
  • فاطمیه
  • فرهنگی
  • قرآن
  • ماه رمضان
  • محرم
  • مطلب
  • مطلب
  • معاد
  • معصومین
  • مناسبات
  • مهدویت
  • نشریه
  • نهج البلاغه
  • پژوهش

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 358
  • دیروز: 225
  • 7 روز قبل: 1637
  • 1 ماه قبل: 7899
  • کل بازدیدها: 340766

کاربران آنلاین

  • مدرسه علميه حضرت فاطمه الزهراء سلام الله عليها آمل
  • صفيه گرجي
  • زفاک

رتبه

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس