حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 
  • ورود 

پرده اسرار

06 آبان 1397 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

سلام دوستان از این پس هراز گاهی ان شاءالله برایتان رمان مذهبی می گذاریم

نسیم نیم نگاهی به چهره بیمار دخترش شقایق انداخت .گویی هرلحظه وجودش بود که روی تخت بیمارستان ذره ذره آب می شد . شقایق دختر ده ساله نسیم چند ماهی بود که دچار عارضه قلبی شده بود و قرار بود امروز تحت عمل جراحی قرار گیرد عملی که پزشکان گفته بودند ریسک بسیار بالایی دارد و احتمال زنده بیرون آمدن شقایق از آن خیلی پایین است عمل سه ساعت طول کشید در این مدت چشمان منتظر نسیم هر لحظه به در بود تا شاید خبری از حال شقایق به دست آورد بالاخره انتظار به پایان رسید و پزشکان ازاتاق عمل بیرون آمدند  به نسیم گفتند: متاسفانه  با این که تیم پزشکی تمام تلاش خود را کرد عمل موفقیت آمیز نبود و شقایق در حین عمل از دنیا رفت . دنیا روی سر نسیم  خراب شد با این که آخرین روزهای زمستان بود و چند روزی به بهار باقی مانده بود اما گویی بویی از بهار در آسمان نبود آسمان گرفته بود و غبار آلود .روزها کم کم سپری شد و بهار آمد و چهل روز از آن روز غم انگیزگذشت .نسیم که در این مدت هرگز  نتوانسته بود دوری شقایق را باور کند .حتی به دیدن خواهرزاده اش که تازه به دنیا آمده بود هم نرفت در یکی از روزها که آماده شده بود تا بر سر مزار شقایق برود زنگ در به صدا در آمد مادرش بود مادر با دستان گرم و مهربانش اشک هایی را که چون مروارید گونه های نسیم را پر کرده بود پاک کرد و به او گفت : دخترم عجب غنچه های زیبایی در باغچه شما روییده بود نسیم که در این مدت توجهی به اطراف خود نکرده بود به حیات آمده و به غنچه های زیبای گل سرخ و شقایقی که در  باغچه حیاتشان روییده بود نگاهی کرد . مادر به او گفت : می بینی دخترم در پی هر زمستانی بهاری است نسیم گفت : اما مادر جان خزان زندگی مرا دیگر بهاری نیست شقایق تمام وجود من بود . یادتان هست وقتی به دنیا آمد چنان لاغر و نحیف بود که  دکترها امیدی به زنده بودن او نداشتند نذر کردم اگر نیلوفر به یک سال برسد او را به پابوس امام رضا ببرم از این موضوع ده سال گذشت  و من نذر خود را فراموش کردم تا این که سال گذشته من نذر خود را عملی ساختم و به همراه شقایق و پدرش به زیارت امام هشتم رفتیم بیماری شقایق ، نذر من و فراموشی آن و اینکه  همان سالی که من  نذر خودرا عملی ساختم شقایق از دنیا رفت . سرگشته و حیران حکمت خداوندی ام مادر جان . مادر که چون سنگ صبوری به حرفهای نسیم گوش می کرد به او گفت : دخترم درک حکمت خداوندی در توان ما نیست . خداوند که عادل و حکیم است در پی هر زمستان و خزانی و هر مرگی ، بهاری و تولد دوباره  قرار داده است حکمت  مهربان خدا براین بود که شقایق چند روز مانده به بهار از دنیا برود و بهار امسال را نبیند اما بعد از او خدا به ما خواهر زاده ات نرگس را بخشید . لبخند شیرینی بعد از مدت ها بر لبان نسیم نقش بست رو به مادر کرد و گفت : آری مادر جان گلها در بهار می رویند موافقید با هم به دیدار نرگس برویم . مطمئنم ازاین کار روح شقایق هم شادتر می شود .

به قلم طلبه عزیز خانم آزاده جهان تیغ

 نظر دهید »

خدا حافظ ای.....

24 خرداد 1397 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

خداحافظ ای سوز و آه شبانه
خداحافظ ای گریه ی بی بهانه
خداحافظ ای ماه دلدادگی ها
خداحافظ ای دلبر بی نشانه

خداحافظ ماه چشمان بیدار
خداحافظ ای فرصت ناب دیدار
خداحافظ ای دیده های سحرخیز
خداحافظ ای سفره ی پاک افطار

خداحافظ ای چشمه ی جاری عشق
خداحافظ ای اشک دلداری عشق
خداحافظ ای ماه مهمانی مهر
خداحافظ ای فرصت یاری عشق

خدا حافظ ای ماه شبهای روشن
خداحافظ ای ذکر وتسبیح وجوشن
خداحافظ ای توبه ی لیله القدر
خداحافظ ای فرصت پرکشیدن
کیا با رفتن ماه رمضون دلشون می گیره …….
التماس دعای فرج

 نظر دهید »

خرمشهر شهر مقاومت

02 خرداد 1397 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

سوم خرداد

سوم خرداد، روز آزادی خرمشهر، روزی ملی‌ست و متعلق به تمام مردم ایران.

مبارک باد.

تقدیم به شهدای علمیات بیت المقدس

از تن گذشت خاک وطن گل به تن کند

غلتید روی مین که زمین را چمن کند

تا گفت “یاعلی” و به کارون زد و گذشت،

آبی نبود چارۀ این سوختن کند

در شعر بی‌کلام “گذشتن ز خویشتن”

از “ما” سروده بود که معنای “من” کند

در عکس‌های جمعی قبل از شهادتش

لبخند زد که شرح دلش بی‌سخن کند

بر هر پلاک خانه، پلاکی به خاک خفت

دستی نبود تا بدنش را کفن کند

پنهان شد آنچنان که پس از سال‌های سال

تکرارِ قصۀ پدر و پیرهن کند

دلبستگی نداشت به دنیا، بُرید و رفت

تا شهر را دوباره پر از آمدن کند

فریبا یوسفی

 نظر دهید »

چهارشنبه های  زهرایی

29 آذر 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

هيچ باغباني را سرزنش نمي كنند كه چرا دور باغ خود حصار و پرچين كشيده است چون باغ بي ديوار از آسيب مصون نيست و ميوه و محصولي براي باغبان نمي ماند

هيچ كس هم با نام و بهانه «آزادي» ديوار خانه خود را بر نمي دارد و شبها در حياطش را باز نمي گذارد، چون خطر رخنه دزد جدي است

هيچ صاحب گنج و گوهري هم، جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض ديد رهگذران نمي گذارد تا بدرخشد، جلوه كند و چشم و دل بربايد، چون خود جواهر ربوده مي شود.

هر چيز كه قيمتي تر باشد، درصد مراقبت از آن بالاتر مي رود.

هر چه كه نفيس تر باشد، بيم ربودن و غارت بيشتر است و مواظبت لازمتر.

مگر نه اينكه آثار نفيس خطي را در موزه ها و ويترينها مي گذارند، تا با لمس دستهاي اين و آن، خراب نشود و از ارزش نيفتد؟!

اينها همه، فرمان عقل است و اقتضاي تجربه

اگر در شيشه عطر را باز بگذاري، عطرش مي پرد.

اگر رشته مرواريد را در كمد و صندوق نگذاري و در آن را نبندي، گم مي شود.

اگر در مقابل پنجره خانه ات، توري نزني، از نيش پشه ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهي بود.

وقتي راه ورود پشه ها را مي بندي، خود را «مصون» ساخته اي، نه «محدود» و زنداني.

وقتي در خانه را مي بندي، يا پشت پنجره اتاقت پرده مي آويزي، خانه خود را از ورود بيگانه و نگاههاي مزاحم در پناه قرار داده اي، نه كه خود را در قيد و بند و حصار افكنده باشي. انتخاب مطلب تبرایی

 نظر دهید »

درانتظار گل نرگس...

28 آذر 1396 توسط حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام

باز این جمعه هم امد ومن باحسرت جاده تنهایی دلم رامی نگرم

و همچنان در انتظار قاصدكی نشسته ام كه قرار است خبر از گامهای تو را براي من بياورد،

 گام های سبزو استوار و دستهای پر زمهرت را.

 آه اگر بيايي، چشمهايم که هیچ با تمام وجودم  سنگفرش راهت خواهم شد…

و آنگاه که تو مي آيی ،در هر قدمت 

 نهالی از عاطفه خواهی كاشت و  کبوتریی از کبوتران مانده در قفس را آزاد خواهي كرد.

آری تو می آیی…

وبا آمدنت روی هر درخت پر شكوه لانه اي  مملواز اميدو آرامش،برای كبوتران غريبت خواهي ساخت.

 وبا آن صداي  متین وطنین اندازت، بغض مانده در حبس فضا را می شكافی.

فضای بغض آلودی كه قلب پرندگان را از هر شاخه درختش آويزان كرده است.

تو با آن دستهای مهربانت بر قلبهای شقايق ها رنگ سبز اميد خواهي زد

ومن همچنان در انتظارت هستم ای گل نرگس …

به قلم طلبه عزیز خانم سلگی 

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) شهرقدس-تهران

حوزه علمیه خواهران باقرالعلوم 02146811686---02146826520

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخبار حوزه
  • ادبی
  • امام خمینی
  • برزخ
  • بسیج طلاب
  • بصیرت
  • بیانات آقا
  • تبلیغ
  • تربیتی
  • حجاب
  • خانواده
  • دفاع مقدس
  • دل نوشته
  • رسول اکرم
  • سیاسی
  • شهدا
  • طلبه نوشت
  • علماء
  • علمی
  • فاطمیه
  • فرهنگی
  • قرآن
  • ماه رمضان
  • محرم
  • مطلب
  • مطلب
  • معاد
  • معصومین
  • مناسبات
  • مهدویت
  • نشریه
  • نهج البلاغه
  • پژوهش

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 469
  • دیروز: 225
  • 7 روز قبل: 1637
  • 1 ماه قبل: 7899
  • کل بازدیدها: 340766

کاربران آنلاین

  • مدیر النفیسه
  • نورفشان
  • طیبه
  • N

رتبه

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس