تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
همه چیز با یک تلفن شروع شد وقتی معاون فرهنگی حوزه امان خبر دیدار با رهبر فرزانه ام را به من داد از شور و شعف درپوست خود نمی گنجیدم ،باورش برایم سخت بود از همان زمان حال عجیب من شروع شد . دیگر همه صدا ها و تصاویر برایم اضافه بود .وای خدایا این دوسه روز چقدر زمان کند شده است
و اما روز موعود
صبح زود رسیدیم همه چیز مهیا بود تا تجربه ای شیرین و وصف ناشدنی را تجربه کنیم قبل از لحظه دیدار جلسه توجیهی برگزار شد و تاحدودی روشنگری ،وقتی درباره فعالیت های سازمان پیشاهنگی آمریکا و فعالیت های اردو محوری آنها آشناشدم که چگونه از جوانان و نوجوانان برای پرچم امریکا بیعت می گیرند قلبم به شدت به درد آمد . وقتی از فعالیت های یوسایت و چگونگی نفوذشان شنیدم و از این که چقدر کم کاری کرده ام دچار شرمندگی شدم ،ای کاش قدری دست پر به این دیدار می آمدم ،تا این همه شرمنده وجدانم نمی شدم اما امید به شفاعت آقا داشتم در قلبم نور امید تششع یافت ،بوی عشق می آمد فضا کاملا معنوی ،چه نورانیتی چه فضای عطر آگینی ،ماه مبارک ،دیدار ی مبارک و در جمع دوستانی که همه درحال تجربه یک حس مشترک ومبارک بودند.
وقتی آقا قدوم مبارک را در سالن گذاشتند در بین نفس های به شماره افتاده ام ذکر الحمد الله جاری بود ،اشکم سرازیر و قلبم پر تلاطم ،باورم نمی شد این چه حس عجیبی است که مرا فرا گرفته است ،خدایا مرا ببخش چقدر کوتاهی ،چقدر کم کاری چقدر ترجیح مهم براهم ،وای خدای من سخنان بصیرتی قبل از ورود آقا مرا دیوانه کرده بود به شدت احساس می کردم نسبت به نظام و انقلاب بدهکارم اما حرف های شیرین آقا مرا به آینده امیدوار کرد .آقا مارا به ادب و اطاعت از اساتید و اساتید را به صبر در مقابل طلاب دعوت کرد.
چشم مولایم چشم آقایم این کم ترین کاریست که خواهم کرد درس خواندن و درس خواندن و خوب درس خواندن
صحنه صحنه جهاد است ،در هیچ برهه ای از انقلاب نشده بود که این گونه برای جهاد فرا خوانده شویم ،اقا حکم جهاد دادند و ما بدون توجه شعار وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد سرمی دهیم .
رویایم با پشت سر آقا نماز خواندن کامل شد ،انگار در میان ابر ها گام برمی داشتم هیچ چیز جز حال خوب وجود نداشت .فقط عطوفت بود و مهر و عشق و دلدادگی
حلاوتم با حلاوت افطار به پایان رسید ،مگر می شود از این خواب و رویای شیرین بیرون آمد ای کاش تمام نمی شد ،ای کاش تا آخر عمر م همانجا می نشستم و تکان نمی خوردم ،هرگز از جلوی چشمانم کنار نمی رود لحظه های ورود آقا ،نماز پشت سر آقا و افطاری با مولی
آقایم می روم تا محکم تر برگردم ،می روم تا قوی تر برگردم ،می روم ولی به شما اطمینان می دهم که سربازتان خواهم ماند تا پای جان ،برایتان از خداوند منان تقاضای سلامتی و طول عمر میکنم و آرزو می کنم توفیق این بار با دوستان دیگرم نصیبمان شود همه ما طلبه ها تشنه دیدار آقاییم دعا میکنم همه طلاب حوزه امان به دیدار آقا نائل شوند .
در آخر از همه طلاب میخواهم قبل از این که به دیدار آقا نائل شوید قدری خود را بسازید و در تبلیغ و امربه معروف قوی شوید تا بتوانید این موج به را ه افتاده را سد کنید و شعار ما اهل کوفه نیستم را به واقعیت تبدیل کنید
آقا خیلی وقت است حکم جهاد داده است .بشتابید
فریده محمدی