مرگ در نظر مردان خدا
??
? ترس از مرگ، غريزي و طبيعي هر موجود جاندار است، از كوچك ترين طبقات موجودات زنده مانند حشرات و بلكه از جاندارهاي تك سلولي گرفته تا بزرگ ترين و زورمندترين حيوانات مانند فيل و شير همه از مرگ فرار ميكنند، آنجا كه ميبينند پاي مرگ در ميان است راه فرار پيش ميگيرند.
? فكر مرگ و تصور مرگ وحشتناك ترين تصورات است. آدمي از هيچ چيزي به اندازه مرگ نميترسد بلكه از هر چيز ديگر كه ميترسد به خاطر مرگ ميترسد، از آن جهت ميترسد كه آن چيز موجب مرگ وي گردد، اگر پاي مرگ در ميان نبود آدمي از چيزي وحشت نداشت.
? قوي ترين مردان جهان آن وقت كه خود را در چنگال مهيب مرگ ديدهاند اظهار عجز و ناتواني كردهاند، كوچك و حقير گشتهاند، فكرشان و عقيدهشان عوض شده. مأمون خليفه مقتدر عباسي آن وقت كه آخرين لحظات عمر خود را طي ميكرد و دانست كه ديگر آفتاب عمرش به لب بام رسيده دستور داد او را در ميان خيمه گاهها و خرگاههاي سپاهيانش ببرند، شب بود و دشت وسيع از آتشهايي كه نقطه به نقطه از طرف سپاهيان روشن شده بود جلوه خاصي داشت، ديد تمام آرزوهايش بر باد رفته، اين قدرتها و عزتها نميتواند سودي به او برساند، با كمال عجز و لا به دست به آسمان بلند كرد و گفت: اي آنكه ملك تو دائم و ثابت و هميشگي است رحم كن بر آنكه ملكش از دستش ميرود. سلطان سنجر سلجوقي در آخرين لحظات زندگي خود اين اشعار را با خود زمزمه ميكرد:
به ضرب تيغ جهانگير و گرز قلعه گشاي
جهان مسخر من شد چو من مسخر راي
بسي قلاع گشودم به يك نمودن دست
بسي مصاف شكستم به يك فشردن پاي
چو مرگ تاختن آورد هيچ سود نداشت
بقا، بقاي خداي است و ملك، ملك خداي
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)