یکی از رموز مستجاب نشدن دعاها
سومین جلسه اخلاق اداری استاد یوسفی پیرامون مباحث اخلاقی برگرفته از کلاس درس اخلاق آیت الله حق شناس (رحمة الله علیه) مورخ 99/4/21در حوزه علمیه باقرالعلوم (علیه السلام) برگزارشد.
مباحث عنوان شده در این جلسه به اختصار به شرح ذیل است
از امام صادق علیهالسلام سئوال شد: یابن رسولالله چرا دعاهای ما پذیرفته نمیشود؟ حضرت فرمودند: «لأنکم تدعون من لا تعرفونه»، زیرا شما کسی را میخوانید که نمیشناسید و از برنامههایش خبر ندارید
در یک روایت دیگر دارد: آن کسی بر معرفت صادق است که قولش به فعلش مطابق باشد، سرّش با علانیهاش یکی باشد، دو تا نباشد
«فیا طوبی للثّابتین علی أمرنا»، زمانی که امام(عج) در پس پرده غیبت است، بیاید و در آن زمان خوشا به حال کسانی که به راه و رسم ما ثابت و پایدار میمانند، در بعضی از روایات 5 مرتبه، در بعضی از روایات 7 مرتبه دارد: «طوبی لهم ثمّ طوبی لهم»، خوشا به حال آنها …
پس معلوم شد که ما باید از خدا بخواهیم که فکر و عقاید ما را حفظ کند: «ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب»، پروردگارا! بعد از اینکه خودت توفیق معرفت به ما عنایت فرمودی، خود تو هم کمک بکن که قلب ما به کوری بر نگردد، خوب این دعا؛ اما چیزی که هست این است که ما خود هم باید جدیت داشته باشیم.
*کنترل نفس، بهترین کار
نفس اماره را لجام کردن از همه کارها بهتر است که در باب نفس فرمود: «إنّ النّفس لأمارة بالسوء إلّا ما رحم ربیّ و لا حجاب أظلم و أوحش بین العبد و بین الرّبّ من النّفس و الهوی»، این حجاب را من اول باید بردارم، در این میدان باید مبارزه کنم و برای از بین بردن این دو «و لیس لقتلهما و قطعهما سلا و آلة مثل الافتقار الی الله و الخشوع و الجوع و الظمإ بالنهار و السّهر بالیل»، یعنی برای مقابله و مبارزه با نفس، باید نیمه شب بلند بشود، باید بلند بشود، من را بخواند؛ ببین رمز موفقیت همین است که انسان کسی را کارهای نداند، توجهش فقط به خدا باشد و بس!
وقتی که سئوال میکنند: یا رسولالله، توکل را برای ما بیان بفرمایید؟، میفرماید: «العلم بأنّ المخلوق لا یضرّ ولاینفع ولایعطی ولایمنع و استعمال الیاس من الخلق»، خیلی مهم است؛ وقتی انسان علم پیدا کرد که مخلوق صد درصد هیچ کاره است، نه نفعی میرساند و نه ضرری
علم، منع از نقیض میکند، یعنی صد درصد؛ دیگر یک ذره هم احتمال بر خلاف نمیدهد؛ اگر تو به این مرحله رسیدی، توکل پیدا کردهای و متوکلی.
آن وقت ببین حالا ما این افعال را چه طور انجام میدهیم؟! همانطور که امام میفرماید: شما با زبانتان توکل را بیان میکنید، اما لقلقه لسان است! من میگویم که «توکلت علیالله»؛ اما باز میگویم فلانی نگذاشت معامله ما به آخر برسد!، فلان کس نگذاشت معامله خانه درست بشود، فلان کس مشتری من را منصرف کرد، اینها شهادت فعلی و عملی است، کاشف فعلی و عملی بر عدم توکل گوینده است، «فاذا کان العبد کذلک لا یعمل لاحدٍ سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی احدٍ سوی الله»، وقتی که این طور شد، بنده دیگر امید و رجاء غیر از پروردگار ندارد
با عنایت نظری کن که من دل شده را/ نرود بیمدد لطف تو کاری از پیش